درهم پرهم

نگران … منتظر … تنها … عصبانی … بهانه گیر … این روزها همه ی اینها من هستم … آرامم کن … آرامم کن …

از تلخی تمام دریاها

1402/4/20 17:15
نویسنده : آلیس😎
118 بازدید
اشتراک گذاری

هوا خنکه، شبیه اوّل روزهای بهار.. انگار نه انگار وسطای تابستونیم.. توی اتاقم نشستم و اون درد یهویی باز یقه مو گرفته.. دلم میخاد زمان برگرده تا این درده لعنتی بگذره...

توی ذهنم غوغاست و توی دلم هم.. گیجم و خسته.. با خودم و با تصمیمی که گرفتم.. تلخم و دارم سعی می کنم به خودم دلداری بدم. سعی میکنم بالغم رو بیدار کنم اما سخته...

نگاه آخرش جلوی چشمامه.. تکرار مکرر سوالش.. میخای که برم؟ .. و من که فکر می کردم بهتره براش که بره.. من نمیدونم حتا با خودم وفادار میمانم ایا یا نه، چه برسه به یه ادم دیگه..

درست زمانی که میخوام به خودم بیام این درد وحشی تر میشه! 

+هر جا رو نگاه میکنم هر عکسی هر عطری تو رو یادم میاره! تو رو

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به درهم پرهم می باشد