دستم از دست تو دور، این شروع ماجراست..
یه جورایی درس خوندم بلاخره.. الان دیگه آرومترم. هایده گذاشتم... تو که نیستی از خودم بی خبرم... و خلاصه از این دست حرفا! خوابم میاد..بگذار فرو بگیردم خواب #تموم بشه، تموم بشه تموم بشه تموم بشه کاش تموم بشه:((((((((((((((((((((((( ...
F
مثه یه فنر فشرده م این روزا.. که اگه باز بشه... اگه از جا در بره، خودمم نمی دونم چی میشه! چی به سرم اومده؟ من که خوبم!!! باید برم، وقتشه ...
نویسنده :
آلیس😎
18:58
Molana
به قول حضرت مولانا : ره آسمان درونست، پر عشق را بجنبان پر عشق چون قوی شد، غم نردبان نماند ... نمیشه که فقط بیام بگم روزها سرد و خسته ن! این بار اومدم بگم خوبم.. روزها سختن و سخت تر میشن وقتی بخوای باهاشون بجنگی و نفهمی چی می خوان بهت بگن!... چشمام رو باز کردم و قلبم رو هم... شادمانه و شاکر... ...
نویسنده :
آلیس😎
16:47
و سنگ فرشهای که من را به تو می رسانند
در بسته به مفتاح بگشایند... بود آیا که در میکده ها بگشایند بود آیا؟ که تا اراده می کنی یه کاری رو مث آدمیزاد انجام بدی، تا داری کم کم احساس رضایت پیدا میکنی همون موقع یه چیزی پیدا میشه حالتو بگیره...عمیقا و بهت بگه بیشین بینیم بابا! کجا با این عجله !.. میل گم شدن در من پیدا شده ...
روزها
روزها دارن با شتاب می گذره.. اینجا توی این جای لعنتی زمان زودتر از همیشه می گذره.. یه جاهایی ازش جا می مونم! یعنی در واقع از خودم جا می مونم! این روزها دلم همین بارونای پاییزی رو میخاد که توی سرم بباره.. بشوره، پاک کنه، ببره.. همه چیزو ببره با خودش و من بمونم و یه مغز سفید ِ سفید ِ خالی! اونوقت شاید یه خرده قرار بگیرم.. اما به قول سید علی صالحی: قرار ما، بی قراری بود از آغاز.. چه میشه کرد؟ ... عقل بند و دل فریب و جان حجاب راه از این هر سه نهانست ای پسر ...
مهر
مرا دردیست درمانش تویی.. هوا بارونیه، من بعد از مدتها اومدم حالم رو اینجا بنویسم! پاییز و عاشقانه هاش شروع شده و من با تمام وجودم شادمان و شاکرم ...
نویسنده :
آلیس😎
21:40